ستاره ی باران جاویدان

خـدا نـاظـر بـر اعـمـال مـاسـت مـراقـب بـاشـیـم... :)

ستاره ی باران جاویدان

خـدا نـاظـر بـر اعـمـال مـاسـت مـراقـب بـاشـیـم... :)

  • ۰
  • ۰

اندر احوالات یک تنبل

شنبه فروردین ۲۸ ۱۳۹۵، ۱۷:۳۴ / بازدید : ۲۵
امروز دیدم کی حال داره بره کادو بخره برای پدر عزیزتر از جانش! در نتیجه یه کارت درست کردم! بالاش خیلی بزرگ نوشتم پدر روزت مبارک بعدم زیرش یه متن نوشتم که یعنی این بلیط خرید گوشی جدیده ولی چون معتقد به آزادی عملم پولو میدم خودت خط و گوشی رو بخر ^_^ یه همچین موجودیم من :)) خسته ی خسته دوباره شدم نی نی خسته -_-! روزای تعطیل تا ۱۲ میخوابم یه کیفی میده :)) فقط بدنم به زود بیدار شدن عادت کرده بود اولا یکم درد میگرفت :دی
۵ شنبه مهمونی دعوت بودم ^_^ به صاحب خونه گفتم بهت افتخار میدم از صبح میام :) بعد صبح داشتم توی ماشین چت میکردم ^_^ که راننده گفت باید بپیچم یا مستقیم برم منم بدون اینکه سرمو بیارم بالا گفتم بپیچ :)) پیچیدن همانا دور تهران سفر کردن همانا :)) طفلی چون میدونه من اعصابم ندارم حرف بزنه میزنم دهنش میگم تو راننده ای باس بلد باشی بیخود کردی بلد نیستی هیچی نگفت ^_^ ستاره انقد خشن دیده بودین؟ :)) خلاصه رسیدم تا ساعت ۱۲ شب مهمونی بودم ^_^ اونم آخر سر بابای یکی از بچه هایی که قرار بود باهم برگردیم زنگ زد گفت کدوم گوری هستین :)) و گرنه من که کسی کاری به کارم نداره :دی شوهر دوستمم نبود یهو شبم میموندم والاااا :دی
فردا هم با جان جانانم قرار دارم ^_^ باشد کافی شاپ فردا خوب باشه پاتوقش کنیم :)) والا بخدا؛ لازم به ذکر هستش که جان جانانم دختره حساس نشوید
  • ۹۵/۰۱/۲۸
  • ستاره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی