ستاره ی باران جاویدان

خـدا نـاظـر بـر اعـمـال مـاسـت مـراقـب بـاشـیـم... :)

ستاره ی باران جاویدان

خـدا نـاظـر بـر اعـمـال مـاسـت مـراقـب بـاشـیـم... :)

  • ۰
  • ۰

کشتیم خودمونو ما

یکشنبه فروردین ۲۲ ۱۳۹۵، ۱۴:۱۷ / بازدید : ۱۵

دیروز صرفا جهت بهتر شدن روابط با بنده ی خدا جای اینکه با پدرم برم دکتر با بنده ی خدا رفتم :/ وقت رو هم ایشون گرفته بودن بهم گفتن برای ساعت 4 وقت گرفتن خلاصه ساعت 3:30 از خونه ما راه افتادیم به سمت مطب دکتر ساعت 4 پس از یه صخره نوردی اساسی رسیدیم به مطب ^_^ و زینگ :) منشی در رو باز کرد رفتیم بالا و تق تق :) دیدیم اااه هیچکس نیست دکترم نیست o_O یهو منشی اومد گفت شما؟ اسم و فامیل رو گفتیم گفت زود اومدین که برای 6:30 وقت داشتین زود زودم 7:30 میرین داخل :| دیگه گفتیم نریم خونه بریم گردش :) رفتیم بیرون و همون نزدیکا یه کافی شاپ پیدا کردیم و رفتیم کافی شاپ چقدرم بد بود :/ عین میمونم از استارباکس تقلید کرده بود :/ هیچی دیگه تا جایی که شد خوردیم و بعد رفتیم مطب دکتر منشی دکتر گفت شماره موبایل بدین با خیال راحت برین چون من نزدیک شد نوبت تون زنگ میزنم شماره دادیم و رفتیم گردش :) ولی دیدیم منشی زنگ نزد گفتیم شاید یادش رفته رفتیم سمت مطب که زنگ زد رفتیم مطب و دکتر معاینه کرد گفت خوب شدی ولی عضلاتت ضعیفه باید 15 جلسه بری فیزیوتراپی :) بعدشم برگشتنی رفتیم فروشگاه و خرید کردیم و خسته و کوفته برگشتیم خونه و شام خوردیم :)

  • ۹۵/۰۱/۲۲
  • ستاره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی